داستان طنز خنده دار -داستان و جوک طنز زن و شوهری (طنز)
داستان کوتاه خنده دار-جوک زن و شوهری جدید طنز
زن نصف شب از خواب بیدار شد و دید که شوهرش در رختخواب نیست و به دنبال او گشت. شوهرش را در حالی که توی آشپزخانه نشسته بود و به دیوار زل زده بود و در فکری عمیق فرو رفته بود و اشکهایش را پاک میکرد و فنجانی قهوه مینوشید پیدا کرد …در حالی که داخل آشپزخانه میشد پرسید: چی شده عزیزم این موقع شب اینجا نشستی؟!شوهرش نگاهش را از دیوار برداشت و گفت: هیچی فقط اون وقتها رو به یاد میارم، ۲۰ سال پیش که تازه همدیگرو ملاقات کرده بودیم ، یادته…؟!زن که حسابی تحت تاثیر قرار گرفته بود، چشمهایش پر از اشک شد و گفت : آره یادمه…شوهرش ادامه داد : یادته پدرت که فکر می کردیم مسافرته ما رو توی اتاقت غافلگیر کرد؟!زن در حالی که روی صندلی کنار شوهرش می نشست گفت : آره یادمه، انگار دیروز بود!مرد بغضش را قورت داد و ادامه داد : یادته پدرت تفنگ رو به سمت من نشونه گرفت و گفت: یا با دختر من ازدواج میکنی یا ۲۰ سال میفرستمت زندان آب خنک بخوری ؟!زن گفت : آره عزیزم اون هم یادمه و یک ساعت بعدش که رفتیم محضر و…!
مرد نتوانست جلوی گریه اش را بگیرد و گفت: اگه رفته بودم زندان امروز آزاد می شدم!





***************************************************************
یارو شب خواب میبینه تو بازی کامپیوتری زنشو کشته، بیدار میشه میبینه زنش کنارش خوابیده میگه: خاک تو سرم یادم رفت save کنم 

داستان طنز.داستان کوتاه.داستان خنده دار.داستان زن و شوهری.جوک زن شوهری.جوک باحال.خاطرات زناشویی.خاطرات نامزدی.جوک دوران نامزدی.جوک ازدواج.جوک جدید زن و شوهری
جهت ورود به جانان چت اینجا کلیک نمایید
